پارت بیست و دوم :

کسی که ورودش به زندگیم مثل معجزه بود. دقیقاً لحظه‌ای که خیلی بهش احتیاج داشتم... و اگه فکرمو و مهتاب و سالار دوم مشغول نکرده بود احتمالاً می‌تونستم واکنش بیشتری نشون بدم. چون این اولین باری بود که می‌تونستم آزادانه به اون صورت نگاه کنم، هرچقدر که دلم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.